Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 41 (1073 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
das ist alles [mehr nicht] U این تمامش [همه اش] است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
Alles Gute zum Geburtstag! تولدت مبارک!
Nachträglich alles Gute zum Geburtstag! با تاخیر تولدت مبارک!
Alles klar. U واضح است.
[Alles] in Ordnung. U همه چیز درست است.
alles ausplaudern U تمام موضوعی را لو دادن
Alles war prima! U همه چیز عالی بود!
Sie hatte eine tiefsitzende Abneigung gegen alles Fremde. U او [زن] تنفر ذاتی برای هر چیزی بیگانه داشت.
Es geht alles vorbei. <idiom> U این [مرحله ] هم خواهد گذشت.
Es geht alles vorüber. U این [مرحله ] هم خواهد گذشت.
Wenn ich das durchstehen kann, kann ich alles durchstehen. U اگر من بتوانم طاقت این رابیاورم همه چیز را می توانم تحمل کنم.
schlechterdings alles <adv.> U تقریبا همه کاری [هر کاری]
Es ist schlechterdings alles verhandelbar. U تقریبا همه چیز قابل معامله است.
alles über U همه چیز درباره
über alles [über allem] U مخصوصا
alles in allem U روی هم رفته
alles in einem <adj.> U همه چیز در یکی [مانند شامپو و حالت دهنده مو در یک مخزن]
alles über den Haufen werfen <idiom> U مشکل ایجاد کردن بویژه با بهم زدن برنامه کسی [اصطلاح مجازی]
alles <pron.> U همه چیز
Für mich ist das alles Fachchinesisch. U این همه اش برای من شر و ور است.
alles beim Alten [be] lassen U رسوم قدیمی را ثابت [دست نخورده] نگه داشتن
Es ist dort alles beim Alten. U آنجا هیچ چیز تغییر نکرده است.
Bei den Zahlungsmitteln wird alles beim Alten bleiben. U شیوه های پرداخت تغییر نخواهند کرد.
Ich weiß das alles. U من همه چیز را میدونم.
Es ist alles vorbei. U همه اش [کاملا] تمام شد.
Das alles hilft uns im täglichen Leben nicht viel weiter. U تمامی این موارد به زندگی روزانه ما واقعا کمکی نمی کند.
Das ist noch nicht alles. <idiom> U هنوز تموم نشده. [هنوز ادامه داره]
Das ist noch nicht alles. <idiom> U باز هم هست. [هنوز ادامه داره]
Das ist noch nicht alles. <idiom> U این همش نیست.
Alles in Ordnung? U حالت خوب است؟ [هیچ مشکلی نداری؟]
Alles in Ordnung? U سالم هستی؟
Alles in Ordnung? U هیچ آسیبی نخوردی؟
Ist alles in Ordnung? U حالت خوب است؟ [هیچ مشکلی نداری؟]
Ist alles in Ordnung? U سالم هستی؟
Ist alles in Ordnung? U هیچ آسیبی نخوردی؟
Ich nehme alles zurück. U من اشتباه کردم. [همه چیز را که گفتم پس می گیرم.]
Bis auf einen [Außer einem] Motortausch habe ich alles versucht, um das Auto wieder flott zu bekommen. U به غیر از تعویض موتور برای تعمیر ماشین من همه کاری را تلاش کردم .
Sie isst kein Fleisch, aber sonst isst sie so gut wie alles. U او [زن] گوشت نمی خورد اما به غیر از آن او [زن] کلا همه چیز می خورد.
Alles ist in Butter. <idiom> U همه چیز کاملا رضایت مندانه است. [اصطلاح روزمره]
Alles läuft glatt. <idiom> U همه چیز بی مانع پیش می رود. [اصطلاح روزمره]
Alles verläuft reibungslos. <idiom> U همه چیز بی مانع پیش می رود. [اصطلاح روزمره]
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
1Alles gut.
1Alles Gute zum Geburtstag!
0Alles was schief gehen kann, geht irgendwann schief. یعنی چه؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com